سوگ
در سوگ مهدی خازن
حمیدرضا شکارسری - تهران
سوگ
آنکه با لاله آشنایی داشت
از گلستان عشق و عرفان رفت
آنکه از خیل بیقراران بود
زین قفس تا به نزد جانان رفت
در سرم این یقین نمی گنجد
این که آن مرد خطه دل ، مرد
باورش هیچگاه ممکن نیست
در بهاران ، شقایقی پژمرد
شعرش از نام عاشقی پر بود
هر کلامش چه شور و حالی داشت
در بیابان ذهن انسانها
بذر امید زندگی می کاشت
اشک باید که ریخت ، یک دریا
از غم هجر آن گل پرپر
خازن ، آن مرغ باغ عرفان رفت
دل به سوگش نشسته ، تا محشر
خازن ، مهدي ، هواي تازه مي خواهم ، ۱۳۶۶ ، از انتشارات ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي ، ص ۶۲
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۱/۲۱ ساعت 8:29 توسط ابوالفضل خازن
|
شاعر - خوشنویس